بازدیدها: 15
چندی است واژهای مرکب از کلمه «ايرانی» و «اسلامی» به ادبيات برنامهريزی راهبردی کشور وارد شده است. جابهجايی در بهکارگيری اين دو واژه سبب اختلاف نظرهايی در بارهی آن شده است. برخی اين واژهی مرکب را با تقديم «اسلامی» به کار میبرند و برخی در آن، «ايرانی» را مقدم میکنند. سخن اينجاست که کدام يک از اين دو کاربرد صحيح و موجّه است?
استدلال برخی برای تقديم و تأخير در اين اصطلاح نوپيدا بيانات رهبری معظم انقلاب است؛ در بيانات ايشان هر دو ترکيب به کار برده شده است. کافی است به سخنان ايشان در نخستين همايش انديشهی راهبردی مراجعه شود تا هر دو کاربرد را ببينيم. رويکرد ايشان در مواجهه با اين مفاهيم به گونهای است که میتوان گفت: ايشان به ارتکاز و البته به درستی واژهی «ايرانی» را در تعبير بر واژهی «اسلامی» مقدم میدانند؛ هر چند قيد «اسلامی» در معنی مقدم و حاکم بر قيد «ايرانی» است.
ايشان در جايی که به سخنان ديگران اشاره دارند تعبير «اسلامی ـ ايرانی» را به کار میبرند:
«دوستان در زمينهى مفردات اين جمله، بحثهاى خوبى كردند؛ «الگوى اسلامى – ايرانىِ پيشرفت». دربارهى اينكه الگو معنايش چيست، ايرانى به چه لحاظ، اسلامى به چه لحاظ، و پيشرفت در چه جهات، بحثهاى خوبى انجام گرفت». (1)
به رغم اينکه ايشان در اين گفتار همان اصطلاح رايج را به کار بردهاند. يعنی واژهی «اسلامی» را بر واژهی «ايرانی» مقدم داشتهاند؛ ولی در طرح پرسش در بارهی چيستی آنها، پرسش «ايرانی به چه لحاظ» را بر پرسش «اسلامی به چه لحاظ» مقدم میدارند؛ زيرا منطقاً وصف «ايرانی» بودن الگو بر وصف «اسلامی» بودن آن در نگارش و گفتار مقدم است؛ هرچند «اسلامی بودن الگو» به عنوان قيد بر «ايرانی بودن الگو» تقدم دارد. بدين معنی که اسلام حدود آن را مشخص میکند و بر آن حاکم است.
ايشان همچنين در جايی ديگر از همين بيانات، با تأکيد بر ايرانی بودن الگو ابتدا به ايرانی بودن توجه میکنند سپس به اسلامی بودن آن. يعنی ابتدا وصف «ايرانی» الگو را تبيين میکنند سپس به توضيح وصف «اسلامی» الگو میپردازند. به گونهای که گويی «ايرانی بودن الگو» به منزلهی جنس تعريف و «اسلامی بودن الگو» به منزلهی فصل مقوم آن است که آن را از ديگر الگوهای ايرانی ممتاز میکند. به نظر میرسد، ايشان به ارتکاز ترتيب منطقی و صحيح اين مفاهيم را رعايت کرده و به همين ترتيب آن را تبيين فرمودهاند:
«در خصوص ايرانى بودن الگو، علاوه بر آنچه كه دوستان گفتند؛ كه خوب، شرائط تاريخى، شرائط جغرافيائى، شرائط فرهنگى، شرائط اقليمى، شرائط جغرافياى سياسى در تشكيل اين الگو تأثير ميگذارد – كه قطعاً اينها درست است – اين نكته هم مطرح است كه طراحان آن، متفكران ايرانى هستند؛ اين كاملاً وجه مناسبى است براى عنوان ايرانى؛ يعنى ما نميخواهيم اين را از ديگران بگيريم؛ ما ميخواهيم آنچه را كه خودمان لازم ميدانيم، مصلحت كشورمان ميدانيم، آيندهمان را ميتوانيم با آن تصوير و ترسيم كنيم، اين را در يك قالبى بريزيم. بنابراين، اين الگو ايرانى است. از طرف ديگر، اسلامى است؛ به خاطر اينكه غايات، اهداف، ارزشها و شيوههاى كار، همه از اسلام مايه خواهد گرفت؛ يعنى تكيهى ما به مفاهيم اسلامى و معارف اسلامى است. ما يك جامعهى اسلامى هستيم، يك حكومت اسلامى هستيم و افتخار ما به اين است كه ميتوانيم از منبع اسلام استفاده كنيم. خوشبختانه منابع اسلامى هم در اختيار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنت هست و مفاهيم بسيار غنى و ممتازى كه در فلسفهى ما و در كلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد. بنابراين «اسلامى» هم به اين مناسبت است».(2)
در ادامهی همين توضيح، وقتی به جامع بودن الگو میپردازند تعبير «ايرانی ـ اسلامی» را به کار میبرند:
«خوشبختانه منابع اسلامى هم در اختيار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنت هست و مفاهيم بسيار غنى و ممتازى كه در فلسفهى ما و در كلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد. بنابراين «اسلامى» هم به اين مناسبت است. الگو هم نقشهى جامع است. وقتى ميگوئيم الگوى ايرانى – اسلامى، يعنى يك نقشهى جامع. بدون نقشهى جامع، دچار سردرگمى خواهيم شد؛ همچنان كه در طول اين سى سال، به حركتهاى هفت و هشتى، بىهدف و زيگزاگ مبتلا بوديم و به اين در و آن در زديم.» (3)
شايد بتوان گفت: در اين بيانات، زمانی که ايشان معطوف به اظهارات ديگران سخن گفتهاند، تعبير رايج در ميان آنان را به کار بردهاند که در آن کلمهی «اسلامی» بر «ايرانی» مقدم شده است؛ ولی زمانی که بر تحليل خود تکيه دارند، تعبير «ايرانی ـ اسلامی» را به کار بردهاند. به نظر میرسد همين کاربرد صحيح و قابل اتکا است؛ نه آنچه مشهور شده است.
به هر حال، امروز بيش از هر چيز تعبير «اسلامی ـ ايرانی» به کار برده میشود و برخی برای اين کاربرد به سخنان رهبری معظم انقلاب استناد میکنند؛ در حالی که اين واژهی مرکب يادشده در بيانات معظمله، به هر دو صورت به کار رفته است و صرف کاربرد در بيانات ايشان نمیتواند مؤيد آن باشد. اين در حالی است که توضيح يادشده نشان میدهد رويکرد ايشان مؤيد تعبير «الگوی ايرانی ـ اسلامی» است که کاربردی صحيح و دستکم موجّهتر از کاربردی است که رائج شده است.
اگرچه لازم است ترکيب يادشده به دقت تحليل شده و با پشتوانهی اصول و قواعد ادبی مشخص شود که کدام کاربرد صحيح يا صحيحتر است؛ ولی همين نوشته برای توجه دادن به اين نکته است که استناد درستی تعبير رائج «الگوی اسلامی ـ ايرانی» به بيانات رهبری معظم انقلاب خالی از اشکال نيست و نمیتوان برای دفاع از اين کاربرد رائج به کلام رهبری معظم انقلاب استناد کرد؛ بلکه اگر بخواهيم با تکيه بر کاربرد آن در بيانات ايشان به کاربرد دستتر راه پيدا کنيم؛ بايد از تعبير مشهور دست برداشته و تعبير صحيح «الگوی ايرانی ـ اسلامی» را به کار بريم.
بر اين اساس، پيشنهاد میشود: بنويسيم: «الگوی ايرانی ـ اسلامی پيشرفت» و ننويسيم: «الگوی اسلامی ـ ايرانی پيشرفت».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
(1) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10664 ؛ 25/ 11/ 1390.
(2) همان.
(3) همان.
![]() |